الهه پورجمشید کارگردان تئاتر «میلاد یک رویا» که تا ۸ بهمن در اداره تئاتر روی صحنه رفت در گفتگو با خبرنگار مهر درباره انتخاب این متن که به قلم کاظم عینعلی نوشته شده است برای اجرا اینگونه توضیح داد: من اولین بار ۳ سال پیش این متن را به صورت یک طرح خواندم و خیلی از آن خوشم آمد ولی در آن زمان متن کاملی نبود. من حدود ۲ سال ایران نبودم که در این زمان دوست و همکارم کاظم عینعلی این متن را کامل کرد و در تماسی که با هم داشتیم این موضوع را با من در میان گذاشت.
وی افزود: من زمانی که ایران نبودم به اجرای این متن چه در ایران و چه حتی خارج از ایران با استفاده از زیرنویس فکر می کردم ولی این اتفاق در آنجا میسر نشد زیرا تعداد بازیگران فارسزبان ما در آنجا کم بود ولی پس از ۲ سالی که به ایران آمدم این کار را شروع کردم.
پورجمشید در پاسخ به این پرسش که شما تا چه حد در متن نمایشنامه برای اجرا تغییر ایجاد کردید، گفت: من با مشورت آقای عینعلی نویسنده متن تغییرات زیادی در آن ایجاد کردم و از اینکه دست مرا برای این کار باز گذاشت، ممنونم. مثلا بخشی از صحنههایی که شما در اجرا دیدید بیشتر از آن چیزی بود که در متن آمده بود و البته من به پایان کار هم یک چیزهایی را اضافه کردم.
وی که به همراه دانا عصاره طراحی صحنه «میلاد یک رویا» را هم برعهده داشت درباره دلیل اینکه چرا در این بخش کار هم مشارکت داشته، بیان کرد: در طراحی صحنه از یک سری خطوط سفید درهم کشیده شده روی لته های سیاه استفاده کرده بودیم که حتی در بروشور هم همین را نشان دادیم که این ها تصویر مغزی بود که وقتی درون آن باز شده ما یک سری دالان های تو در تو در آن میبینیم. این لتهها را بدین منظور استفاده کردیم که هم جلوه بصری داشت و هم کاربردی بود. منظور از کاربردی بودن لته ها این است که شرایطی را برای ما فراهم کردند که هر کدام از شخصیت های نمایش که به نوعی در ذهن «رویا» شکل میگرفتند، بتوانند از پشت آن ها وارد و خارج شوند.
اجرای تئاتر با موسیقی زنده
کارگردان نمایش «چیپسهای خوشمزه» در جواب به این سوال که آیا روپوش های سفید دارای قفل ایده شما بود، عنوان کرد: در طراحی لباس سعی کردیم دقیقا مرتبط با فضای کار عمل کنیم. شما در نمایش دیدید که شخصیتها روپوشهایی که روی آن ها قفل نصب شده بود پوشیده بودند که در این صحنهها ما افرادی را نشان میدادیم که زاییده ذهن رویا بودند ولی در صحنههای دیگر ما روپوشهای سفیدی را تن شخصیتها میدیدیم که منظورمان این بود که این ها شخصیتهای واقعی بودند و در انتهای نمایش، ضربه آخر زده می شد و مخاطب متوجه میشد این افراد پرستار و دکتر شخصیت رویا بودند.
پورجمشید درباره انتخاب موسیقی این نمایش نیز توضیح داد: همه کارهای قبلی من موسیقی زنده داشتند چون بر این باورم که مخاطب با موسیقی زنده احساس نزدیکی بیشتری میکند. موسیقی کار من را علی المعی و سهراب صارمی ساختند و چون المعی سال هاست که موسیقی حرفه ای را در کنار گروه های تئاتر کار میکند من از او خواستم که در کارم حضور داشته باشد. انتخاب موسیقی کار هم به صورت مشترک بین من و آقای المعی بود که مثلا من صدایی میخواستم که دارای فضای وهم باشد که از ساز کاسه تبتی استفاده کردیم و یا از ساز مثلث برای توجه به هر یک از شخصیت ها و نزدیک شدن مخاطب به فضای درونی کار استفاده کردیم. همینطور فضای شاد ذهنی رویا را که در صحنه ای فکر می کرده با همسرش است با موسیقی شاد به تصویر کشیدیم.
کارگردان نمایش «شب یلدا» در پایان درباره کارهای آینده خود گفت: از آنجا که من نمایشنامه «اتاق انتظار» نوشته آندره پراگا را خیلی دوست دارم در برنامهام است که یک اثر بر این اساس کارگردانی کنم.
نظر شما